اختلال یکپارچگی حسی یا عدم کارکرد یکپارچگی حسی (SID) یا اختلال پردازش حسی (SPD) نوعی اختلال عصبی است که ناشی از عدم قابلیت مغز برای یکپارچهسازی، پردازش و پاسخ به اطلاعات مشخص دریافت شده از پنج سیستم حسی اصلی بدن است. این دستگاههای حسی مسئول تشخیص تصاویر، صداها، بو، طعمها، درجه حرارت، درد و موقعیت و حرکت بدن است. سپس مغز یک تصویر ترکیبی از این اطلاعات را تشکیل میدهد تا بدن بتواند نسبت به محیط پیرامون خود حس داشته و نسبت به آنها واکنش مناسب را نشان دهد. ارتباط مداوم میان طرز رفتار و عملکرد مغز، ادغام یا یکپارچگی حسی (SI) نامیده میشود. ادغام حسی یک پایه بسیار مهم برای رفتار و یادگیری در زنگی فرد را فراهم میکند.
تجربیات حسی شامل لمس، حرکت، هوشیاری بدن، بینایی، صدا، بو، مزه و نیروی جاذبه است. تمایز قائل شدن بین این تجربیات، فرایند ادغام حسی (SI) است. در حالیکه روند یکپارچگی حسی به طور خودکار و بدون نیاز به تلاش اتفاق میافتد، برای بعضی افراد این فرایند ناکارآمد است. در این افراد تلاش و توجه گستردهای مورد نیاز است تا ادغام حسی رخ دهد، ضمن اینکه تضمینی برای دستیابی به این هدف وجود ندارد. هنگامی که این امر اتفاق میافتد، اهداف به سادگی کامل نمیشوند و این مسئله منجر به اختلال یگپارچگی (SID) یا اختلال پردازش حسی (SPD) میشود.
فرایند طبیعی یکپارچگی حسی قبل از تولد آغاز شده و در سراسر زندگی ادامه پیدا میکند، قسمت عمدهی رشد حسی پیش از اولین سالهای نوجوانی انجام میشود. برای اکثر کودکان، یکپارچگی حسی در خلال فعالیتهای عادی دوران کودکی رشد مییابد؛ اما برای بعضی کودکان، ادغام حسی بهاندازهای که باید مؤثر رشد کند، رشد نمیکند. این مسئله به عنوان اختلال عملکرد در یکپارچگی حسی (D.S.I) شناخته میشود. وقتی که در این فرایند اختلال ایجاد میشود، ممکن است پارهای از مشکلات در یادگیری، مهارتهای حرکتی و رفتاری آشکار شود. توانایی یکپارچگی حسیتاثیر به سزایی در فرآیند رشد دارد زیرا این توانایی چگونگی رشد مهارتهای گفتاری و حرکتی و ثبات عاطفی را تعیین میکند.
مفهوم و تئوری اختلال یکپارچگی حسی/ اختلال پردازش حسی ناشی از مجموعهای از تحقیقات صورت گرفته توسط پروفسور ژان آیرز و یک درمانگر حرفهای است که در کالیفرنیای آمریکا بنا نهاده شد. دکتر آیرز به عنوان یک درمانگر حرفهای علاقه مند به شیوهای بود که در آن پردازش حسی و اختلالات برنامهریزی حرکتی با فعالیتهای روزانه ی زندگی و یادگیری تداخل داشته باشد. آغاز تئوری یکپارچگی حسی توسط آیرز باعث برانگیختن تحقیقاتی شد که بنیادی برای یادگیری و رفتار پیچیده در طول زندگی را فراهم میکند.
حضور یک اختلال یکپارچگی حسی به طور معمول در کودکان کم سن و سال شناسایی میشود. در حالی که یکپارچگی حسی در اکثر کودکان در طی فعالیتهای معمول دوران کودکی رشد یافته و باعث کمک به ایجاد ابعادی مانند توانایی برنامه ریزی حرکتی و تطبیق با احساسات ورودی میشود، توانایی یکپارچگی حسی در دیگر کودکان به صورت کارآمد رشد نمییابد. زمانی که این فرایند مختل شود، انواع و اقسام مشکلات در یادگیری، رشد، یا رفتار آشکار میشود.
افرادی که اختلال یکپارچگی حسی دارند ممکن است قادر به پاسخگویی به اطلاعات حسی خاص توسط برنامه ریزی و سازمان دهی آنچه باید به شیوهای خودکار و مناسب انجام شود، نباشند. این مسئله ممکن است باعث ایجاد یک تکنیک حیاتی بدوی به نام «جنگ و گریز» یا واکنش بازگیری شود که از مغز بدوی نشأت میگیرد. این واکنش اغلب برای وضعیتهای خاص شدید و نامناسب ظاهر میشود.
بینظمیهای عصبی که منجر به اختلال یکپارچگی حسی / اختلال پردازش حسی میشود، به سه روش مختلف رخ میدهد: مغز پیامها را به خاطر قطع ارتباط سلولهای نرون دریافت نمیکند، پیامهای حسی به طور مداوم دریافت میشوند؛ یا پیامهای حسی به طور مداوم دریافت میشوند اما با دیگر پیامهای حسی به شکل صحیح متصل نمیشوند. زمانی که مغز به شکلی ضعیف پیامهای حسی را پردازش کند، خروجی حسی یا زبانی یا حرکتی غیر مؤثر منتج میشود.
با توجه به یکپارچگی حسی بینالمللی (SII)، یک شرکت غیرانتفاعی در رابطه با تأثیر مشکلات یکپارچگی حسی روی زندگی مردم، عناوین زیر پارهای از علائم اختلال یکپارچگی حسی/ اختلال پردازش حسی هستند:
در حالی که تحقیقات نشان میدهند که مشکلات یکپارچگی حسی در بالغ بر ۷۰% کودکانی که توسط مدارس در یادگیری ناتوان تشخیص داده شدهاند یافت میشود، مشکلات یکپارچگی حسی به کودکانی که در یادگیری ناتوان هستند محدود نمیشود. اختلال یکپارچگی حسی/ پردازش حسی در تمام گروههای سنی منتقل میشود، همانطور که در گروههای اجتماعی و اقتصادی و سطوح فکری منتقل میشود. برگ خریدهایی که منجر به اختلال ادغام/ پردازش حسی میشوند عبارتاند از: تولد نوزاد نارس، اوتیسم و دیگر اختلالات رشد؛ ناتوانی در یادگیری؛ بزهکاری و سوءمصرف مواد به دلیل ناتوانیهای یادگیری، اختلالات مرتبط با استرس و آسیب مغزی.
تحقیقات اوتیسم و اختلال بیش فعالی – کمبود توجه (ADHD) را به عنوان دو تا از عمده ترین عواملی که همراه با این اختلال هستند نشان داده اند، همچنین اختلالات یادگیری (به عنوان مثال مشکلات یادگیری خاص)، معلولیت رشدی و سندروم X شکننده نیز با این اختلال ارتباط دارند.
به منظور مشخص کردن وجود اختلالات یکپارچگی حسی / پردازش حسی، ارزیابی ممکن است نیاز به ارزیابی توسط یک کاردرمانگر ( کادرمانی ) باشد. که این روند می تواند هم شامل تست های استاندارد باشد و هم شامل مشاهده و مصاحبه شامل: نوع پاسخ کودک به محرکات حسی، وضعیت بدنی، تعادل، هماهنگی، و حرکات چشمی می باشد. نتایج این تست ها و ارزیابی ها با اطلاعات جمع آوری شده توسط سایر افراد، والدین، مربیان یا سایر متخصصین مقایسه و تکمیل تر ی شوند تا بتوان بهترین روش درمانی را انتخاب کرد.
اختلال یکپارچگی حسی ممکن است در دوران کودکی یا بزرگسالی تشخیص داده شود اما در کل طول عمر ممکن است دیده شود.مشکلات در دوران بزرگسالی ادامه پیدا می کنند با اینکه شاید برخی از علائم با یادگیری فرد در مدیریت کردن آنها کمتر شوند.
کودکان با اختلالات حسی در موارد زیر دچار مشکل می باشند:
هنگامی که مشکلات پردازش حسی کودکان را با رفتارهای مقابله ای مقایسه میکنیم، مشکلات پردازش حسی عمدتاً در ارتباط با ضعف کودک با تواناییهایی خود برای امور زیر بود:
اختلال پردازش حسی اغلب در ارتباط با تشخیصهای دیگر مانند موارد زیر است:
کودکان مبتلا به اختلال پردازش حسی ممکن است رفتارهای زیر را نشان دهند:
کودکان جستجوگر حسی تمایل به لمس شدن دارند زیرا آنها نیازمند به لمس شدید، مکرر و به فاصلهی طولانی دارند. دستگاههای لمسی پیرامون سر و صورت ممکن است نسبت به لمس شدن بیش از اندازه حساس باشند که این مسئله منجر به عدم تحمل هر چیزی در اطراف دهان میشود.
پاسخ دهی کمتر از حد به حس
کودکانی که دارای حساسیت پایین هستند ممکن است به محرکات واکنشی نشان نداده و یا به نظر برسد که نسبت به تجربیات حسی بیتوجه یا بیعلاقه باشند. این کودکان ممکن است علائم زیر را نشان دهند:
کودکانی که دارای حساسیت بیش از اندازه هستند، نسبت به همسالان خویش صرفاً به حس یک سیستم حسی با شدت بیشتر و سریعتر برای مدتزمان طولانیتر، واکنش نشان میدهند. علائم احتمالی عبارتند از:
برخی از کودکانی که با قرار گرفتن در محیط دستپاچه شده، به صداها واکنش بیش از اندازه نشان داده یا حتی صداها را “قطع” میکنند به طوری که به نظر میرسد چیزی را نمیشنوند، درحالی برخی کودکان دیگر سروصدا میکنند تا از صداهای مزاحم اطرافشان جلوگیری کنند. این کودکان جستجوگر حسی بوده و به نظر میرسد که برای سطوح قوی ازحس ولع داشته باشند.
کودکانی که دارای حساسیت بیش از اندازه هستند، ممکن است همواره با تغییرات و موقعیتهای جدید احساس ناراحتی داشته باشند.
این اختلال پردازش حسی باعث ایجاد مشکلاتی در زمینهی اصلاح واکنش نسبت به ورودیهای حسی میشود که این مسئله منجر به بروز واکنشهای بسیار قوی و منفی نسبت به دریافت های حسی است که به طور معمول کودکان همسال را آزار نمیدهند. این مشکلات اغلب بسته به شرایط عاطفی متغییر دیده می شود و توسط استرس بدتر می شود.
کودکان مبتلا به اختلال تمایز حسی در سازماندهی و تفسیر تفاوتها یا شباهتهای موجود در ماهیت محرکها دچار مشکل میشوند. این مشکلات معمولاً به همراه مشکلاتی در پردازش حواس ناشی از لمس شدن، حس عمقی، مفاصل یا حرکات سر (احساس گوش داخلی یا دهلیزی) مشاهده میشود.
اختلال چشمی- وضعیتی مشکلی در ارتباط با کنترل وضعیت بدنی یا کیفیت حرکات چشمی بعلت تون پایین عضلانی یا بیثباتی مفصل و استفادهی کاربردی نامناسب از بینایی است. این کودکان در ایجاد ثبات بدن در حالت استراحت/ در حال حرکت دچار مشکل بوده و همچنین در استفاده از هر دو طرف بدن هماهنگ با یکدیگر نیز دچار مشکل میشوند. اغلب اوقات این اختلال به همراه مشکلات دهلیزی (گوش داخلی) مشاهده میشود.
کودکان مبتلا به دیس پراکسی با برنامهریزی، رعایت توالی و اجرای فعالیتهای ناآشنایی که نیاز به مهارتهای حرکتی و هماهنگی دچار مشکل می باشند که به طور معمول در نقص پردازش حسی مشاهده میشود. این مسئله معمولاً به صورت دشواری در انجام فعالیتهای جدید یا فعالیتهایی که به ندرت انجام میشوند، دیده میشود. کودکانی که مبتلا به دیس پراکسی هستند ممکن است در یادگیری توالی حرکتی جدید ، کند باشند. کودکان مبتلا به دیس پراکسی در تصور حرکتی که باید انجام دهند، برنامهریزی چگونگی حرکت و انجام یک برنامه مشکل دارند. باید بین گذار از وضعیتهای مختلف به این کودکان زمان بیشتری داده شود.
کاردرمانگران نقشی اساسی در درمانهای متعارف بازی میکنند. با فراهم نمودن درمان یکپارچگی حسی، کاردرمانگران قادر به تأمین ورودی حسی و حیاتی و تجربیاتی است که کودکان مبتلا به اختلال پردازش حسی نیاز به رشد و یادگیری دارند.
همچنین به عنوان یک رژیم حسی، این نوع درمان شامل یک برنامهی فعالیتی برنامهریزی شده و طراحی شده است که توسط یک کاردرمانگر اجرا میشود که در آن هر رژیم طراحی و توسعه یافته تا نیازهای سیستم عصبی کودک را برآورده سازد. یک رژیم حسی، حواس نزدیک (لمسی، دهلیزی و حس عمقی) را با ترکیبی از تکنیکهای هشداری، سازماندهی و آرامبخش، شبیهسازی میکند.
روشهای آموزش مهارتهای حرکتی که به طور معمول شامل آموزش تطبیق بدنی، آموزش حرکتی و ژیمناستیک میشود اغلب توسط کاردرمانگران استفاده میشود. درحالیکه این روشها، مهارتهایی مهم برای به کار بستن هستند، روش یکپارچگی حسی برای درمان پردازش حسی، حیاتی است.
روش یکپارچگی حسی توسط یک جنبهی مهم هدایت میشود، این جنبهی مهم انگیزهی کودک در انتخاب فعالیتها است. با اجازه دادن به کودک برای مشارکت فعالانه و اکتشاف فعالیتهایی که سودمندترین تجربیات حسی را برای آنها فراهم میکنند، کودکان در سازماندهی اطلاعات حسی، بالغتر و کارآمدتر میشوند.
اختلال یکپارچگی حسی (SID)/ اختلال پردازش حسی (SPD) با کاردرمانی قابل درمان است، اما بعضی روشهای جایگزین برای تکمیل روشهای مرسوم که برای یکپارچگی حسی مورد استفاده قرار میگیرد نیز در حال ظهور هستند.
برس زدن درمانی بدن اغلب در کودکانی (نه نوزادان) که نسبت به تحریک لمسی واکنش شدید نشان میدهند، مورداستفاده قرار میگیرد. یک برس غیر خارشی و خاص برای ایجاد حرکات تند و محکم روی بیشتر نقاط بدن علیالخصوص بازوها، پاها، دستها، پشت و کف پاها استفاده میشود.
فن ماساژ عمیق مفاصل نیز در پی تکنیک برس زنی میآید. این تکنیک که معمولاً توسط یک کاردرمانگر آغاز میشود به والدینی آموزش داده میشود که نیاز به تکمیل این فرایند برای سه تا پنج دقیقه و شش الی هشت بار در روز دارند. زمانی که کودک به شکلی طبیعیتر نسبت به لمس شدن واکنش نشان میدهد، زمان موردنیاز برای برس زدن کاهش پیدا میکند. برای اینکه این درمان مؤثر باشد، باید از برس و تکنیک صحیح استفاده نمود.
به یاد داشته باشید، یک گام مهم در ارتقای یکپارچگی حسی در کودکان، به رسمیت شناختن این نکته است که این مسئله وجود داشته و نقشی حیاتی در رشد کودکان بازی میکند.
ترجمه شده از وبسایت: www.brighttots.com