این مطلب اطلاعات خوبی در مورد حیطه های توجه شما می دهد. با ما همراه باشید…
تصور کنید یک گروه کودکان ۶ ساله دور هم نشسته اند و به داستانی که معلم آنها برایشان میخواند گوش می کنند. بعد از ده دقیقه اکثر بچه ها شروع به بیقراری و پچ پچ کردن با کودک کناری خود می کنند، یا ممکن است در عوالم دیگری به سر ببرد. آیا این اتفاق طبیعی است؟؟؟
بله، برای این گروه سنی این رفتار یک عمل نرمال محسوب می شود. بسیاری از بزرگسالان خیلی سریع در نحوه رفتار یا توجه به فعالیت های کودک خود در مدرسه ، خانه و یا در حین اجتماعات مشکلی را مشاهده می کنند. بیشتر کودکان از دامنه توجهی کوتاهی برخوردار هستند زیرا هنوز توجه پایدار آنها ایجاد نشده است. در حقیقت ، کودکان در سنین پایین تر برای این ساخته نشدند که در کلاس بنشینند، مشارکت و تمرکز کنند، و قبل از دبستان بخوانند و بنویسند. رشد مغزی آنها هنوز آماده برای این نوع یادگیری نیست.
برای دستیابی به تصویری دقیق تر از چگونگی توجه کودکان از نظر فیزیکی، سن خود کودک را به عنوان یک راهنما یا یک نقطه شروع در نظر بگیرید. اگر کودک ۵ ساله باشد پنج دقیقه، اگر ۶ ساله باشد ، ۶ دقیقه اگر ۷ ساله باشد ، ۷ دقیقه باید توجه خود را حفظ کند.
اگر یک فعالیت یا یک رویداد برای فرزند شما جالب یا جدید باشد ، تعداد دقایق توجه پایدار به میزان قابل توجهی افزایش می یابد. به همین دلیل به طور معمول ، در دوره های پیش دبستانی و در تمام طول دوره کلاس اول ، والدین و معلمان سعی می کنند در جهت پیدا کردن راه های جدید برای ایجاد انگیزه و علاقه فرزندان خود در مورد یک موضوع خاص، خلاق باشند.
پس از اینکه انگیزه فرزند شما برانگیخته شد ، زمان توجه آنها بالا می رود و کودک فرصت های بیشتری برای جمع آوری اطلاعات دارد. نشانه های بصری هم نقش مهمی در چگونگی حفظ توجه کودک دارند ، بویژه وقتی که برای کودک حفظ اطلاعات یا پیروی از دستورات، دشوار باشد.
در کتاب توجه بصری در کودکان نوشته کِنِت لِین، وی در مورد پنج زمینه توجه و چگونگی ارتباط همه آنها با مشاهده بصری و چگونگی پاسخ کودک به محرکهای محیط خود (صدا ، بینایی ، بو ، طعم) صحبت می کند. این پنج زمینه توجه با انواع توجه متفاوت است ، اما با این وجود باز هم می توانند باهم مرتبط باشند، خصوصا اگر فرزند شما در زمینه توجه دچار مشکل است.
با رشد کودک ، دامنه توجه او افزایش می یابد، که این مساله به شما کمک می کند تا تعیین کنید که آیا رفتار آنها از نظر سنی مناسبش است یا مستعد تأخیر است. هنگامی که توجه و تمرکز برای کودک در کلاس دشوار است در حالیکه دوستان و همسالانشان قادر به حفظ توجه خود هستند، ممکن است نشانه این باشد که کودکتان در زمینه حسهایی از قبیل حس وستیبولار، حس عمقی، حرکات چشمی و حرکات درشت به کمک نیاز دارد. برای اینکه متوجه شوید کودک سیر طبیعی مراحل توجه را طی می کند یا خیر، می توانید آنها را در این پنج زمینه توجه، زیر ذره بین قرار دهید تا نحوه عملکرد آنها در هر حیطه مشخص شود.
حیطه اول، پاسخ اصلی کودک شما به محرک های خاص دیداری (بینایی) ، شنوایی (شنوایی) یا لمسی (لمسی) است. این وظیفه مغز کودک است که منابع شناختی را برای تمرکز روی اطلاعات خارجی یا داخلی یا محرک ها اختصاص دهد. با تمرکز، مغز می تواند داده ها را پردازش کند. دامنه توجه کودک، توانایی او برای تمرکز از طریق مشاهده دقیق یا گوش دادن فعال است. با فراهم کردن فرصت های دیداری برای فرزندتان ، می توانید بهره وری از تمرکز و توجه فرزندتان به اطلاعات خارجی را افزایش دهید. از نشانه های بصری می توان برای هدایت توجه ، تأکید و یا تقویت موقعیت در محل یا هدف استفاده کرد.
به عنوان مثال ، یک کلمه برجسته یا کلمه ای که زیرش خط کشیده شده باشد، یک نشانگر لیزر روی بخشی از یک ارائه یا یک علامت چشمک زن در یک شهر شلوغ. این نوع نشانه های دیداری در همه جای دنیا وجود دارد. کودک شما به طور خودکار به این نوع نشانه های بصری که از طریق سیستم تصویری خود مشاهده و پردازش می کنند، جذب می شود.
این نوع توجه توانایی کودک برای انتخاب از بین چندین عامل یا محرک و تمرکز روی یک مورد است. این فرآیند انتخابی است زیرا کودک به طور فعال در حال فیلتر کردن عوامل پرت کننده حواس دیگر است.
توجه انتخابی باعث می شود که کودک تمام عوامل حواس پرتی غیر ضروری را نادیده بگیرد ، و در صورتی که با مسائلی مانند اختلالات پردازش حسی دست و پنجه نرم کند ، این امر برایش دشوار است زیرا در برابر سر و صدای پس زمینه و پچ پچ بسیار حساس میشود. به یاد داشته باشید که توجه انتخابی نه تنها عوامل مزاحم بیرونی (به عنوان مثال ، سر و صدا) را فیلتر نمیکند، بلکه اطلاعات داخلی (مانند افکار مزاحم) را نیز فیلتر می کند.
مثال: هنگامی که کودک نیاز به خواندن و درک مطلب در یک کلاس پر سروصدا دارد ، باید توانایی فیلتر کردن عوامل حواس پرتی را داشته باشد تا بتواند روی مطالب خواندنی خود تمرکز کند.
اصطلاح دیگر برای این حوزه توجه، توجه متناوب یا تغییر توجه است. این نوع توجه زمانی است که کودک توانایی تغییر مرکز توجه خود را بین دو یا چند کار که نیازهای شناختی متفاوتی دارند، دارا باشد. این با انجام همزمان فعالیتها متفاوت است زیرا کودک باید یک کار را متوقف کند تا روی یک کار کاملا متفاوت متمرکز شود.
جالب اینجاست که به وضوح میبینید توجه کودک پس از شروع تمرین این مهارت، رشد می یابد. او به تدریج در انتقال توجه خود به فعالیت قبلی و بعدی ماهر می شود.
مثال: خواندن یک دستور العمل و انجام وظایف ذکر شده در آن.
این نوع توجه همان چیزی است که کودک وقتی باید برای مدت طولانی روی یک کار تمرکز کند به آن نیاز دارد، یعنی توانایی تمرکز بر روی یک فعالیت یا محرک برای مدت زمان طولانی. این مساله نه تنها برای یک کودک بلکه برای یک بزرگسال نیز می تواند چالش برانگیز باشد ، به خصوص اگر این کار کسل کننده یا نامطلوب باشد.
در نتیجه ، سطح توجه پایدار کودک متفاوت خواهد بود. میزان اینکه چقدر کودک می تواند تمرکز خود را حفظ کند به عوامل متعددی بستگی دارد. در یک مطالعه ، رفتار مادر نسبت به یک کودک نوپا یک عامل اصلی در طول و ثبات توجه پایدار کودک بود. جنبه اصلی این نوع توجه ، توانایی تمرکز مجدد در صورت حواس پرتی است.
مثال: کودکی دارد به معلمش که در حال توضیح یک موضوع جدید ریاضی است گوش میکند . توجه دیداری و شنیداری باید بر معلم و مفاهیم ریاضی ارائه شده پایدار باشد.
این حیطه توجه جایی است که کودک می تواند دو یا چند پاسخ را به دو یا چند درخواست به طور همزمان پردازش کند. افراد به لحاظ ذهنی برای حضور در این روش طراحی نشده اند ، چرا که تقسیم توجه را دشوار می کند. برخلاف انتقال توجه، که شما توجه تان را از یک کار به یک کار کاملاً متفاوت منتقل می کنید ، توجه تقسیم شده به معنای این است که شما سعی می کنید همزمان دو یا چند کار را انجام دهید.
اصطلاح جایگزین این حیطه از توجه، چند وظیفه ای است (multi-tasking). وقتی چنین توجهی مورد نیاز است کودک بخشی از توجه خود را روی یک فعالیت و بخشی دیگر را روی فعالیت دیگر متمرکز می کند. کودک معمولا در انجام همزمان فعالیتها می تواند موفق شود و دلیل آن عادت و حافظه عضلات است.
این حافظه عضلانی و یا عادت به کودک اجازه می دهد بخشی از کار را بدون تلاش آگاهانه انجام دهد درحالیکه انرژی خود را بر روی یک کار یا بخش دیگری از کار متمرکز کند و این باعث می شود که به نظر برسد که آنها بیش از یک کار را همزمان انجام می دهند.
مثال: کودکی که در حال خواندن نت همزمان پیانو میزند. کودک بطور آگاهانه به جای انگشتان روی کلاویه فکر نمیکند، این حافظه عضلات است که به تبع تجربه های قبلی و تمرین بسیار، این عمل را انجام می دهد. در نتیجه تمرکز اصلی روی خواندن قطعه موسیقی است.
توجه اغلب نقطه شروع سایر ظرفیت های شناختی است. کودک ابتدا باید یاد بگیرد که چگونه می تواند درگیر شود و پیشرفت کند تا بتواند توجه پایدار داشته باشد و بتواند اطلاعات را برای معنا و تفسیر پردازش کند. اگر کودک شما نتواند از نظر جسمی در کلاس شرکت کند یا به شرکت در کلاس درس مجبور شده است ، این نشانگر این است که ممکن است در حیطه های دیگر به تأخیر افتاده باشد یا دچار دشواری شود. سرانجام ، توجه پایدار باید به یادگیری با یک هدف مشخص منجر شود.
با تشکر از: شیوا عابدینی – کارشناس کاردرمانی