ترس به طور طبیعی یک احساس عادی و سالم است که برای بقای ما بسیار مورد نیاز است. این حس ما را از خطر حفظ کرده و در موقعیت های خاص اگر عاقلانه استفاده شود کمک کننده خواهد بود. متاسفانه ترس و اضطراب، اگر ادامه دار باشد، فلج کننده است. این دو احساس تمام اندیشه شما را از بین برده و روح شما را تحت فشار قرار داده تا جایی که می خواهید به زندگی خود پایان دهید. وقتی به زندگی خود نگاه می کنید چند بار ترس های غیر معقول و ادامه دار داشته اید؟
افراد وقتی حس کنند کنترل از دستشان رفته است می ترسند و با نگرانی خلع سلاح می شوند. کل زندگی شان را عدم قطعیت فرا می گیرد، این افراد نگران این موضوع هستند که چه چیز بر سر خودشان و خانواده شان می آید. همیشه بدترین حالت را تصور می کنند و بقیه داستان را با موقعیت های ترسناک می سازند. برای شکستن این ترس شما باید برای آن اسم بگذارید. به این سوال پاسخ دهید که واقعا از چه چیز می ترسم؟ این مورد ترس را از خیالات شما وارد یک دنیای حقیقی می کند. شناخت و بیان ترس های حقیقی ترس را کم خطر تر می کند و باعث می شود قابل مدیریت تر شود.
خیلی از ما دوست داریم که همیشه مکالمه منفی با خودمان داشته باشیم. مدام خود را با افکار منفی می ترسانیم و تصور می کنیم نتایج خیلی بدتر از چیزی است که واقعا رخ می دهد. برای مقابله با این کار، باید افکاری که باعث اضطراب، ترس و گیر کردنتان می شود را شناسایی کرده و جای آن را با افکار مثبت عوض کنید. به خودتان حقایق را بگویید. افکار منفی را با افکار مثبت به چالش بکشید.
عمل کردن بهترین راه برای مقابله با اضطراب است. روی حال تمرکز کنید و مشخص کنید دقیقا به چه چیزی نیاز دارید. مشخص کنید که قدم بعدی چیست و انجامش دهید تا انگیزه لازم را در شما به وجود آورد. وقتی هدف نهایی غیر قابل دسترس به نظر می رسد، باعث احساس ترس و استرس در شما می شود، انتخاب کنید که ببینید که چه چیزی در پشت این موانع کوه مانند وجود دارد.
صحبت کردن با روان درمانگر باعث آسان تر شدن کارها و پرداختن به خود ترس می شود. یک روان درمانگر خوب نه تنها به شما گوش می دهد بلکه یک برنامه عملی برای فائق آمدن به ترس ها نیز به شما می دهد.