وقتی که فردی می میرد، ممکن است مغز این زمان را بداند!!
محققین بر این باورند که بعد از ایست قلبی، مغز هم از فعالیت باز می ایستد. چگونه این اتفاق برای مغز می افتد؟
باید در نظر داشت که بسیاری از افرادی که احیا می شوند، و به زندگی بر می گردند، تجربیاتی را شرح می دهند که بعد از مرگ رخ داده است. اگر فرد دچار مرگ مغزی می شود، پس چگونه چنین چیزی امکان دارد؟
از سال ۱۹۶۰ زمانی که احیای قلبی ریوی انجام شد و پزشکان توانستند افرادی را که دچار ایست قلبی شده اند به زندگی برگردانند، بسیاری از آن ها در زمانی که بی هوش بودند و عدم هوشیاری داشتند، تجربیات غیر عادی داشتند.
هر ساله ۱ مورد از ۵ نفری که دچار ایست قلبی می شوند، زنده می مانند. تجربیات مشترک آن ها به عنوان تجربیات نزدیک به مرگ یا NDE نامیده می شود. این موارد شامل تونلی است به سمت نور روشن، برخورد با یک فرد مقدس و روحانی و دیدن افرادی که فوت شده اند و فرد به آن ها دلبستگی داشته است و موارد مشابه. در برخی موارد این افراد تجربیاتی داشتند مثل جدا شدن از بدن و دور شدن از بدن و اینکه می بینند دیگران برای احیای وی تلاش می کنند.
وقتی که مغز می ایستد، جریان خون آن به سرعت متوقف می شود. بیماران دچار عدم هوشیاری می شوند و مغز آن ها فعالیتی نشان نمی دهد و از نظر بالینی، فرد مرده است.
ولی در زمان ارست قلبی، فرد نزدیک به مرگ نیست و از نظر بیولوژیکی از بین رفته است.
مطالعات قبلی راه حل هایی را نشان می دهد:
به نظر می رسد که توضیح این که بیماران در این مرحله تجربیات واضحی داشته باشند دشوار است، ولی محققین از این عقیده حمایت می کنند. در مطالعه ای در سال ۲۰۱۴ توسط پارنیا و همکارانش ۱۰۱ نفر که پس از ارست قلبی احیا شدند بررسی شدند. ۹ نفر در مرحله ی NDE بودند، در حالی که ۲ نفر توانستند وقایع رخ داده در زمان احیای خود را شرح دهند. یکی از این دو نفر، درست وقایع رخ داده چند دقیقه بعد از ارست قلبی را به یاد آورد که نباید این چنین باشد.
پارنیا معتقد است که در زمان ارست قلبی فرد هوشیاری ندارد که بتواند چیزی را شرح دهد. چون جریان خون مغز متوقف شده است و مغز فورا از عملکرد باز می ایستد.
در مطالعات قدیمی تر هم این پدیده بررسی شد:
مولف و محقق مطالعه ی آخر – بروس گریسون، از وسیله ای برای ثبت NDE استفاده کرد. امتیاز بندی گریسون شامل ۱۶ مورد شایع رخ داده در NDE بود. بیماران می بایست کرایتریای زیر را داشته باشند، شامل:
نلسون کوین متخصص مغز و اعصاب در مورد NDE تحقیقاتی انجام داد. تحقیقات وی به این سمت رفت که مغز افرادی که NDE را تجربه می کنند، احتمال بیشتری دارد که با هوشیاری REM همراه باشد، مرحله ای از خواب که رویا دیده می شود.
نلسون از نوار مغز EEG استفاده کرد تا فعالیت مغز را کنترل کند، که این کار در زمان احیا دشوار بود.
محققین بیان کردند که در زمان احیا اگر EEG خط صاف باشد و موجی را نشان ندهد، ما نمی دانیم که تجربیات فرد که لازمه ی آن هوشیاری است چگونه رخ داده است. وقتی که نوار مغز منحنی ثبت نکند، فرد نباید NDE داشته باشد.
ولی پارنیا از این نظر حمایت نکرد.
در یک بررسی، هوشیاری تائید شده در این بیماران برای حداقل ۳ تا ۵ دقیقه وجود داشت و این یک تناقض با نظریه ی قبلی است. حقیقت این است که شما با افرادی طرف هستید که به طور کامل می توانند مواردی را به یاد بیاورند، و لازمه ی آن هوشیاری کامل است، در حالی که مغز خاموش است، پس نتیجه گیری این است که هوشیاری ممکن است کلا از مغز جدا باشد!!
نلسون بیان کرد، برخی بخش های این وضعیت طبی ممکن است به نحو دیگری قابل توضیح باشد. وی بیان کرد که احساس دیدن تونلی با نور روشن در انتهای آن، مربوط به کاهش جریان خون مغز است. این وضعیت زمانی رخ می دهد که میدان دید باریک می شود و فرد آن را شبیه تونل می بیند. نور هم ممکن است آخرین چیزهایی باشد که فرد پیش از، از دست دادن هوشیاری می تواند آن ها را ببیند.
پارنیا علاوه بر بررسی بر روی NDE، بر روی بهبود عملیات احیا هم کار کرد تا بیمارانی که زنده می مانند آسیب مغزی نداشته باشند.
در مورد افرادی که از مرگ می ترسند، این بررسی ها می تواند مفید باشد، در واقع بر اساس تجربیات افرادی که NDE داشتند، عدم هوشیاری با لذت همراه است و ترسناک نیست.
ترجمه شده از: www.webmd.com