برخی از افراد پس از تجربه یک جدایی تلخ، از دست دادن شغلشان، و یا تحت تاثیر سایر استرس های عمده ی زندگی به مصرف مشروبات الکی روی می آورند. چرا که مشروبات الکلی باعث خواب آلودگی فرد شده و به نظر می رسد که نوشیدن مقدار کمی از آبجو و یا شراب می تواند باعث آرامش و تسکین اضطراب فرد شود. ولی اگر شخصی هنگام مواجهه با تمامی مشکلات زندگی نیاز به مصرف الکل داشته باشد؛ چنین حالتی می تواند نشانه ای از سوء مصرف الکل باشد.
همچنین ارتباط مستحکمی میان مصرف جدی و مداوم الکل و افسردگی وجود دارد. سوال اصلی این است که آیا مصرف مداوم و منظم الکل به افسردگی منجر می گردد، و یا اینکه افراد افسرده نسبت به سایر افراد بیشتر در معرض خطر مصرف بیش از حد الکل می باشند؟ در جواب این سوال باید بگوییم که هر دو حالت ممکن است صادق باشد.
نزدیک به یک سوم از افراد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی مشکلاتی در ارتباط با مصرف الکل نیز دارند. در اغلب موارد، در ابتدا افسردگی بروز نموده و سپس مشکلات مربوط به مصرف الکل به دنبال آن می آید. تحقیقات نشان می دهند که احتمال مصرف الکل در کودکان و نوجوانان پس از گذشت چندین سال از آغاز افسردگی شان بالاتر میرود. همچنین، احتمال روی آوردن به مصرف الکل در نوجوانانی که یک دوره افسردگی اساسی را تجربه نموده اند نسبت به سایر همسالان خود دو برابر بیشتر می باشد.
در صورت وجود سابقه افسردگی، احتمال شروع به مصرف شدید الکل در جمعیت زنان نسبت به مردان بیش از دو برابر می باشد. متخصصان معتقدند که زنان هنگام ناراحتی و غم و اندوه در مقایسه با مردان، افراط و زیاده روی بیشتری در مصرف مشروبات الکلی می نمایند.
در واقع، مصرف الکل صرفاً افسردگی افراد را تشدید می کند. افراد افسرده ای که مصرف بیش از حد الکل دارند دوره های بیشتر و شدیدتری از افسردگی را تجربه می کنند و افکار خودکشی بیشتری نیز دارند. همچنین، مصرف بالای الکل به کاهش اثربخشی داروهای ضدافسردگی منجر می شود.
الکل از رده داروهای دپرسانت و آرامبخش می باشد. این بدان معناست که هر میزان از مصرف الکل می تواند باعث افزایش احتمال افسردگی افراد شود. مصرف مقادیر زیادی از الکل می تواند به مغز آسیب رسانده و به افسردگی منجر شود.
مصرف بیش از حد الکل احتمال تصمیم گیری های نادرست و یا رفتارهای تکانشی را افزایش می دهد. در نتیجه، ممکن است در چنین وضعیتی فرد حساب بانکی خود را خالی نموده، شغل خود را از دست داده، و یا یک رابطه صمیمی را به تباهی بکشد. مسلماً پس از وقوع چنین اتفاقاتی، فرد بیش از پیش نیز احساس افسردگی خواهد نمود، به خصوص اگر ژن های وی مستعد افسردگی باشند.
دقیقاً مشخص نیست که آیا افسردگی به مصرف مشروبات الکلی منجر می شود و یا بالعکس. مطالعات مربوط به دوقلوها نشان داده اند که عواملی که منجر به مصرف بالای مشروبات الکلی در خانواده ها می شوند، همان عوامل احتمال ابتلا به افسردگی را نیز افزایش می دهند.
محققان دریافته اند که حداقل یک ژن مشترک میان افسردگی و سوء مصرف مواد وجود دارد. این ژن در اعمال ذهنی مانند حافظه و توجه نقش دارد. تغییرات این ژن ممکن است افراد را در معرض خطر برای سوءمصرف الکل و همچنین افسردگی قرار دهد.
البته محیط خانوادگی و اجتماعی نیز نقش بسزایی دارند. به نظر می رسد کودکانی که مورد سوء استفاده قرار گرفته و یا در فقر بزرگ شده اند، با احتمال بیشتری در معرض خطر ابتلا به هر دوی این بیماری ها می باشند.
در صورتی که فرد به مصرف روزانه الکل وابستگی پیدا کند، و یا اگر مصرف الکل موجب ایجاد مشکلاتی در روابط، محیط کار و یا زندگی اجتماعی شخص شود، و یا شیوه تفکر و احساس فرد را تحت تاثیر قرار دهد، در این صورت مشکل وی جدی است.
سوء مصرف الکل و افسردگی هر دو از جمله مشکلات جدی هستند که نباید نادیده انگاشته شوند. در صورت ابتلا به هر دوی این بیماری ها، با پزشک یا روانشناس خود صحبت کنید. گزینه های درمانی بسیاری برای درمان افسردگی وجود دارد، همچنین داروهایی وجود دارند که ولع فرد به مصرف مشروبات الکلی را کاهش داده و با میل شدید فرد به نوشیدن الکل مقابله می کنند. پزشکان معمولاً هر دو بیماری را همزمان تحت درمان قرار می دهند. همچنین می توانید از گروه های الکلی های گمنام و یا مراکز درمان سوء مصرف الکل محل زندگی خود کمک بگیرید.
ترجمه شده از وبسایت: www.webmd.com