قبل تر برای شما جالب نبود که نوزادتان شما را به هر کسی ترجیح می داد؟ حالا که فرزندتان بزرگتر شده است، وقتی که حتی می خواهید به حمام بروید ناراحت می شود!، به نظر می رسد که این موضوع عقده ی وسواس گونه ی محض است. او در حال تجربه کردن اضطراب جدایی است، یک فاز رشد که تقریباً تمامی بچه ها آن را تجربه می کنند (حتی گاهی بیش از یک بار)
خدا را شکر که همیشگی نیست.
در حدود ۶ ماهگی نوزادتان متوجه می شود که شما و او از هم جدایید، یعنی امکان دارد که او را ترک کنید. او هم چنین قادر به داشتن افکار نمودی می باشد یعنی می تواند همانند شما چیزها را تجسم کند حتی وقتی دیگر مرئی و حاضر نیستند. به عبارت دیگر دور از دید دیگر معنایی دور از ذهن را نمی دهد. همین طور که دوره ی خردسالی فرزندتان طی می شود، میل مستقل شدن او نیز رشد می کند، او هنوز به حمایت نیاز دارد. تمامی این ها به این ختم می شود که بترسد که وقتی نیستید، شاید او را ترک کرده اید.
هنوز مشخص نیست که چرا بعضی از کودکان به راحتی این مرحله را طی می کنند ولی بعضی در این مرحله گیر می کنند. به هر دلیل و هر شدتی، بدانید که او از این مرحله عبور خواهد کرد. این که چه زمانی رخ دهد؟! باید بدانید که در طول خردسالی شاید این موضوع برگردد و برود. اما بیش تر کارشناسان اتفاق نظر دارند که معمولاً بین ۱۸ ماهگی تا دو و نیم سالگی تمام می شود. در ۳ سالگی بایستی کاملاً تمام شده باشد. در این جا نکاتی برای راحت طی کردن این مرحله را جمع آوری کرده ایم.
هنگام ترک کردن برایش بای بای کنید
این یک راهبرد ساده است که خیلی از والدین آن را نادیده می گیرند زیرا که دوست ندارند درگیر او شوند و بنابراین سعی می کنند که وقتی مشغول است از خانه خارج شوند. اشتباه بزرگی است. ممکن است از شر گریه کردن کودک خلاص شوید، اما این کار باعث می شود.
که اضطراب جدایی او تشدید شود. اگر فرزندتان فکر کند که ممکن است ناگهان غیبتان بزند، دلش نخواهد خواست که از معرض دید او خارج شوید. حتی در طول شب ممکن است این مسئله باقی بماند. بعضی والدین کودک را شب قبل از این که پرستار بچه بیاید او را از کنار خود دور می کنند. اگر بیدار نشود بسیار خوب است. اما اگر بیدا شود وحشت زده می شود که شما نیستید.
به کودکتان کمک کنید که آینده را تجسم کند
اگرچه کودکتان نمی تواند به راحتی ارتباط برقرار کند و دامنه ی لغات او هنوز محدود است، او می تواند بیش از آنچه که به زبان می آورد را متوجه شود. بنابراین او را برای آنچه رخ خواهد داد با صحبت کردن آماده سازید. حواستان باشد که بداند که کجا می روید و کی باز می گردید. شاید لازم باشد جزئیات را نیز برای وی شرح دهید، مثلاً چه کسی از او مراقبت خواهد کرد و چه کارهایی می تواند انجام دهد. هم چنین درباره ی کسی که از او مراقبت خواهد کرد با هیجان و اشتیاق صحبت کنید. فرزندتان به شما نگاه خواهد کرد تا مطمئن شود، و اگر شما بگویید با خانم بلا خوش می گذره، موافقت خواهد کرد. اگر می خواهید بدانید چقدر از گفتگویتان را متوجه شده است از این سؤالات ساده استفاده نمایید مثلاً «مامان و بابا کجا می روند؟» یا «کی از تو وقتی که برویم مراقبت خواهد کرد؟»
نیمه ی پر لیوان را ببینید
اضطراب جدایی فقط مسئله ی خردسالان نیست. شما نیز ممکن است درگیر آن شوید. یعنی اگر شما درگیری نشان دهید، فرزندتان نیز به آن می چسبد. یک خداحافظی احساسی تنها احساس ناامنی کودک را افزایش می دهد. بنابراین سعی کنید که آرام و مثبت رفتار کنید، حتی اگر عصبی است. با او با آرامش صحبت و به او اطمینان دهید که زود بر می گردید. برای این که موقعیت مثبت بماند یک جمله ی با مزه مثل زود بر می گردم فسقلی یا هر جایگزین دیگری را استفاده نمایید. عادت دادن کودک به پاسخ دادن با مزه حواس او را پرت خواهد کرد.
یک شی یا وسیله ی جایگزین را امتحان کنید
یک یادآور از بابا یا مامان به خردسال کمک می کند تا با غیبت کنار بیاید، بنابراین وقتی که بیرون می روید که چیز شخصی مثل عکس، ژاکت قدیمی یا یک گل سر برایش بگذارید. امکان دارد که تأثیر منفی و برعکس داشته باشد. بنابراین با پرستار او هماهنگ کنید که در صورتی که او را تحریک کرد به شما اطلاع دهد. یک شی ایمن یک پتو یا یک اسباب بازی پشمالو یا حتی شصت خودش می تواند منبع آرامش باشد.
باز بازی «نام احساس را ببر» استفاده کنید
درک صحیح احساسات هنوز زمان می برد تا در خردسال شما ایجاد شود، اما می تواند بیاموزد که روی احساساتش اسم بگذارد. وقتی که وحشت زده می شود به او بگویید که «می دانم ناراحت می شود که بروم» احساس تو دلتنگی است وقتی که می روم من هم دلتنگ می شوم» گاهی تمام آنچه یک کودک نیاز دارد راهی برای ابراز ترس هایش است. آموختن به او تا احساساتش را نام ببرد کمک می کند تا اضطراب او کم شود.
انتقال و جا به جایی را تدریجی انجام دهید
اگر می خواهید تمام بعدازظهر کنار کودکتان نباشید، از پرستار بچه بخواهید که نیم ساعت زودتر برسد. در این زمان هر دوی آنها با هم اخت شوند اگر می خواهید از یک پرستار بچه ی جدید استفاده کنید شاید لازم باشد یکی دو روز مرخصی بگیرید یا از پرستار بخواهید که آخر هفته هم بیاید تا فعالیت های سه نفره انجام دهید. هر زمان که کودکتان به پرستارش عادت کرد حضور خود را کم تر کنید. اگر فرزندتان می خواهد مثلاً برایش قصه بگویید او را نزد پرستار بفرستید تا این کار را انجام دهد. البته بعضی از بچه ها لجبازی کرده و او را به حساب نمی آورند. در صورت امکان از یک پرستار دیگر استفاده کنید. اگر پدر فرزند را سمت کاری بفرستد بلافاصله گوش می کند ولی همین که مامان بخواهد برود بچه شروع به گریه کردن می کند. گاهی می توان از والدی که کودک به او وابسته نیست به عنوان میانه ی پرستار و والد دیگر استفاده کرد.
هم زمان خارج شوید
خداحافظی کردن آسانتر می شود اگر کودک بخواهد خارج شود. به جای اینکه شما را ترک کنید از پرستار بخواهید که او را پارک ببرد. همین طور که شما هم خارج می شوید.مطمئن شوید که کودکتان می فهمد شما نیز در حال بیرون رفتن هستید وگرنه وقتی که باز می گردد ناراحت می شود که در خانه ی خالی برود.
او را سرگرم یک فعالیت کنید
بگذارید خردسالتان و پرستارش قبل از اینکه بروید سرگرم یک فعالیت شوند. وقتی که خواستید بروید، کودکتان را ببوسید و خداحافظی کنید و مستقیم به سمت در خروجی بروید. ممکن است هم چنان گریه کند اما خیلی زود فعالیت حواسش را پرت خواهد کرد.
بگذارید تا روبرویی با مسئله را بیاموزد
هیچ والدینی نمی خواهند که فرزندشان بدون ضرورت احساس ناراحتی می کند. اما رویارویی با جدایی از مسائلی است که فرزندتان باید بیاموزد تا در زندگی مدیریت کند. مخصوصاً اگر تمام راهکارها را امتحان کرده باشید. آموزش مقابله با مسائل یک وظیفه ی رشدی مهم است. فرزند شما باید بیاموزد که زمان هایی قرار نیست خوشحال باشد. اگر کودکتان آنقدر لجبازی به خرج دهد که نتوانید بدون جنگ اعصاب از اتاق بیرون بروید، وضعیت از این هم بدتر خواهد شد که همیشه خواسته هایش را برآورده کند. اگر می دانید که جایش امن است مشکلی نیست که بگذارید مقداری گریه کند. به او اطمینان دهید که همه چیز مرتب است. سپس پیشروی کنید و بدون احساس عذاب و جبران آنچه که نیاز دارید را انجام دهید.
ترجمه شده از وبسایت: www.babycenter.com