بله. متاسفانه بسیاری از والدین توجهی به این امر ندارند، ولی با این حال گمان می رود که حدود ۵ درصد کودکان و نوجوانان از نظر بالینی دچار افسردگی هستند. تا سال ۱۹۸۰، افسردگی کودکان حتی به عنوان یکی از بیماری های دوران کودکی به رسمیت شناخته نشده بود، اما امروزه می دانیم که افسردگی یکی از بیماری های جدی، و در عین حال قابل درمان دوران کودکی است.
لزوماً خیر. برای مثال ممکن است فرزندتان صرفاً در حال تجربه و چالش با فراز و نشیبهای زندگی باشد. اگر او در مواجهه با فراز و نشیبهای کنونی یا آتی زندگی احساس غم و اندوه می کند، و یا اگر نسبت به موقعیت معینی غمگین شده است، جایی برای نگرانی وجود ندارد. مسلماً افسردگی به مراتب چیزی فراتر از تغییرات موقت خلقی است. این بیماری به وسیله احساس ناامیدی و فقدان انرژی و علاقه مشخص می شود و می تواند برای هفته ها، ماه ها، یا در برخی موارد نادر حتی برای سال ها نیز دوام داشته باشد
خوشبختانه با تشخیص زودهنگام و درمان به موقع اختلال می توانید احتمال ابتلای دوباره فرزندتان به افسردگی را در آینده کاهش دهید. مهمترین مسئله تشخیص به موقع مشکل و دریافت کمک از سایر افراد می باشد.
افسردگی می تواند به طرق مختلفی در رفتار فرزندتان بروز نماید. ممکن است شما متوجه شوید که فرزندتان غمگین بوده و اغلب گریه می کند، و یا اینکه احساس نمایید که موقع بازی لذت چندانی نمیبرد. یا اینکه ممکن است اغلب اوقات تحریک پذیر، ستیزهجو یا خشمگین بوده، و یا حالت تدافعی داشته باشند. نوسانات خلقی شدید نیز شایع می باشند.
در صورتی که فرزندتان دچار افسردگی باشد، ممکن است در کنار آمدن با سایر کودکان و اعضای خانواده دچار مشکلاتی بوده و یا علاقه ای به معاشرت و روابط اجتماعی از خود نشان ندهد. سایر علائم افسردگی عبارتنداز: فقدان انرژی، ناتوانی در تمرکز، فقدان علاقه، عزت نفس پایین، احساس گناه، بدبینی، عملکرد ضعیف در مدرسه، احساس ناامیدی و درماندگی، شکایت های مکرر درباره ی بیماری های جسمانی مانند سردرد و یا دردهای دستگاه گوارشی، و یا وجود مشکلات غذا خوردن یا خوابیدن.
در صورت ابتلای فرزندتان به افسردگی، احتمال ابتلای همزمان او به سایر بیماری ها نیز وجود دارد. به اعتفاد پروفسور نادین جی کاسلو، استاد دانشگاه و روانشناس ارشد در دانشکده ی پزشکی ایموری در آتلانتا: “افسردگی کودکان اغلب خود را در کنار مشکلات دیگری همچون اضطراب، اختلال نقص توجه، اختلال سلوک، اختلالات خوردن، یا مشکلات سوء مصرف مواد آشکار می سازد”.
تشخیص اینکه آیا رفتار فرزندتان اقتضای دوران کودکی و یا مسئله ی است نگران کننده اندکی دشوار می باشد. اما در صورتی که فرزندتان هر یک از علائم فوق را به مدت چندین هفته و یا بیشتر نشان دهد، و یا اگر علائم وی موجب ایجاد اختلالاتی در عملکرد او در منزل، در محیط مدرسه، و یا در روابطش با دوستانش شود، باید حتماً در جستجوی کمک برآیید. با پزشک فرزندتان صحبت کنید، او می تواند شما را راهنمایی کند که آیا دلیلی برای نگرانی در مورد رفتار فرزندتان وجود دارد یا خیر. در صورتی که به تشخیص وی امکان ابتلای فرزندتان به افسردگی وجود داشته باشد، او می تواند شما را به یک روانشناس کودک، روانپزشک، یا سایر متخصصان بهداشت روان آموزش دیده برای کار با کودکان ارجاع دهد.
اکثر کارشناسان معتقدند که افسردگی بوسیله ی مجموعه ای از عوامل زیستی و محیطی ایجاد می گردد. بسیاری از افراد مبتلا به افسردگی دارای سابقه ی خانوادگی افسردگی یا سایر اختلالات روانی میباشند. به عنوان مثال احتمال ابتلا به افسردگی در مورد کودکی که یکی از والدین وی افسرده اند، در حدود ۲۵ درصد میباشد. در صورتی که هر دوی والدین کودک مشکلاتی در ارتباط با این بیماری داشته باشند، این احتمال به ۷۵ درصد خواهد رسید.
ممکن است والدین اطلاعی درباره علت اصلی و دقیق افسردگی نداشته باشند، اما دانشمندان معتقدند که افسردگی با تغییرات مواد شیمیایی مغز مرتبط است. یعنی، تغییرات خاصی در ارتباط با برخی از مواد شیمیایی سیستم عصبی به نام انتقال دهنده های عصبی، که به انتقال پیام از یک سلول عصبی به سلولهای دیگر کمک می کنند. هنگامی که میزان یکی از انتقال دهنده های عصبی کاهش یابد، مغز عملکرد طبیعی خود را از دست می دهد، که این حالت می تواند به ایجاد افسردگی و سایر اشکال بیماریهای روانی منتهی گردد.
البته افسردگی صرفاً بر ژنتیک و بیولوژی مبتنی نیست. رویدادهای استرس زای زندگی از قبیل طرد شدن، مشکلات مزمن دوران مدرسه، فعالیتهای مشکل ساز، سوء استفاده های فیزیکی، جنسی و یا احساسی، بی توجهی در منزل، مدرسه، و یا از جانب سایر مراقبان مورد اعتماد – اغلب به ایجاد افسردگی منجر می شود. برخی اوقات فقدان هایی از قبیل مرگ دوست نزدیک یا حیوان خانگی مورد علاقه یا طلاق پدر و مادر می توانند به ایجاد افسردگی و همچنین واکنشهای سوگ منتهی شوند.
تحقیقات بارها و بارها نشان داده است که رواندرمانی، به خصوص رفتار درمانی شناختی و درمان میان فردی روشهای درمانی موثری برای افسردگی می باشند. معمولاً برای افسردگی های خفیف تا متوسط رواندرمانی کفایت می کند، ولی در موارد شدید افسردگی، و یا در مورد افرادی که با روان درمانی بهبود نمی یابند، معمولاً استفاده از دارودرمانی در کنار روان درمانی توصیه می شود.
بازی درمانی ممکن است برای کودکان نوپا که قدرت کلامی پایینی دارند موثر واقع گردد، زیرا این کودکان می توانند به راحتی خودشان را از طریق بازی ابراز نمایند.
روان درمانگر با اتخاذ رویکرد جامعی به بررسی دقیق فرزند شما، خانواده و گروه اجتماعی تان و سایر عوامل احتمالی دخیل در افسردگی فرزندتان خواهد پرداخت. وی احتمالاً با انجام مصاحبه، اخذ شرح حال کامل خانوادگی و ارائه آزمون استاندارد افسردگی به فرزندتان کار خود را آغاز خواهد کرد (از جمله پرسشنامه های موجود در این زمینه، پرسشنامه ی افسردگی کودکان و نوجوانان بک و دیگری پرسشنامه افسردگی کودکان می باشد).
علاوه بر مشاوره با کودک، ممکن است درمانگر از روشهای خانواده درمانی یا مشاوره با والدین استفاده نماید. همچنین او می تواند از سایر روشهای موجود برای درمان اختلالات همزمان با اختلال افسردگی کودک از قبیل اختلالات اضطرابی یا اختلالات غذا خوردن نیز بهره ببرد. در مورد کودکان و بزرگسالان مبتلا به افسردگی شدید، و یا برای مواردی از افسردگی که با روان دردرمانی بهبود نمی یابند، اغلب علاوه بر مشاوره استفاده از دارودرمانی نیز توصیه می شود.
نگرانی های زیادی درباره ی استفاده از داروهای ضدافسردگی برای کودکان وجود دارد. برخی از متخصصان معتقدند که در مورد کودکانی که برای جبران عدم تعادل شیمیایی خود نیازمند دارودرمانی هستند، استفاده ی صرف از روان درمانی نمی تواند مفید واقع گردد. در حالی که برخی دیگر درباره استفاده ی بیش از حد از داروهای ضدافسردگی و خطرات ناشی از آنها نگرانند. اخیراً بدلیل افزایش میزان موارد اقدام به خودکشی و همچنین خودکشی های واقعی در میان کودکانی که در حال مصرف برخی از داروهای ضد افسردگی بوده اند، نگرانی های عمده ای بوجود آمده است.
همچنین متخصصین هشدار می دهند که پزشکان می توانند فقط برای افسردگی های مزمن و شدید اقدام به تجویز دارو نمایند، ولی برای درمان کودکان درگیر در موقعیت های دردناکی مانند مرگ یکی از نزدیکان، خشونت های خانوادگی، وجود اختلافاتی در خانه و یا مدرسه، یا از دست دادن یک رابطهی مهم استفاده از دارو درمانی توصیه نمی شود. در چنین مواردی، استفاده از دارودرمانی در واقع سر پوشی بر روی علت واقعی افسردگی گذاشته و مانع انجام درمان های موثر می شود. به عنوان مثال، اگر کودکی بدلیل وجود اختلافات خانوادگی و یا یک معلم سوء استفاده گر دچار افسردگی شود، می توان با حل و فصل اختلاقات خانوادگی و یا انتقال او به کلاس معلم دیگری به مشکل افسردگی وی خاتمه داد.
باید مشترکاً از جانب شما، فرزندتان، و درمانگر وی تصمیمگیری شود که آیا دارودرمانی می تواند برای فرزند شما مفید واقع شود یا خیر. اگر شما در مورد مسائل امنیتی فرزندتان نگرانی هایی دارید، حتماً آنها را با پزشک فرزندتان در میان بگذارید. در صورت صلاحدید، می توانید از سایر گزینه های درمانی جایگزین بهره ببرید.
همچنین متخصصین تاکید دارند که حتی در صورت لزوم دارو درمانی، باید آن را در ترکیب با سایر روش های درمانی بکار گرفت. تجویز دارو به تنهایی نمی تواند مشکل کودک را حل نماید و در طی دارودرمانی تحت نظر قرار دادن دقیق کودک ضرورت دارد. از سوی دیگر، افسردگی بیماری مزمنی است، و برای مقابله ی موفق با آن، باید به کودک کمک شود تا مهارت های مقابله ای خودش را نیز ارتقاء دهد.
با پزشک فرزند خود، سایر پزشکان و متخصصین امر بهداشت و درمان، اعضای خانواده، روحانیون، و دوستانتان مشورت نمایید. شاید آنها بتوانند شما را نزد فردی آشنا و قابل اعتماد ارجاع دهند.
در صورتی که که اشخاص مستعدی به شما پیشنهاد شده است، کار خود را با پرسیدن برخی از سوالات از آنها شروع کنید، مثلاً می توانید درباره ی سابقه و اهداف آنان سوالاتی را مطرح نمایید:
در صورتی که فرزندتان علاوه بر افسردگی مشکلات دیگری نیز در رابطه با وضعیت سلامت روانی خود دارد ، به عنوان مثال علاوه بر افسردگی درچار اختلال کمبود توجه و یا اختلال در غذا خوردن می باشد، در جستجوی متخصصی باشید که در درمان این حوزهها تبحر داشته باشد. در نهایت، اینکه شما و فرزندتان بتوانید رابطهی خوبی با درمانگر منتخبتان برقرار نمایید موضوع بسیار مهمی است. در مجموع، پیدا کردن فردی که فرزندتان بتوانند به راحتی با وی صحبت کند، امر بسیار مهمی است که ارزش صرف وقت و هزینه را دارد.
ترجمه شده از: www.babycenter.com