اضطراب در کودکان
اضطراب از عوامل طبیعی در رشد و تکامل رفتاری و هیجانی کودکان می باشد. و با بزرگتر شدن کودکان، دامنه نگرانیهای آنان نیز گسترده تر خواهد شد. در سالهای اولیه دبستان، بچه ها معمولاً نگرانی هایی درباره درس و مدرسه، کنار آمدن با همکلاسی هایشان، و خشنود ساختن پدر و مادرشان دارند. در صورتی که فرزند شما احساس نماید که در یکی از این مسایل شکست خورده است، ممکن است دچار اضطراب گردد. همچنین کودکان در برابر استرسهای خانوادگی نیز واکنش نشان می دهند – استرس هایی از قبیل طلاق، مشکلات مالی، بیماری – و یا سایر مسائل آزارنده ای که در این جهان در مقیاس وسیعی رخ می دهند. اگر چه تحمل نگرانی فرزندتان برایتان دشوار است، ولی باید توجه داشته باشید که وجود این اضطراب در فرزندتان امری طبیعی است. حتی در بسیاری از موارد، اضطراب فوایدی نیز دارد، از جمله اینکه موجب هوشیار نگه داشتن کودک نسبت به جهان اطرافش می شود. همچنین، اضطراب می تواند موجب تشویق و تحریک اقدامات مثبتی به منظور مقابله و کنار آمدن با چالش های زندگی روزمره بشود.
مسلماً. در ادامه توضیحات مختصری درباره بعضی از شایعترین انواع اضطراب کودکان آمده است:
ترس های شایع: اغلب کودکان شش تا هشت ساله در مورد چیزهایی که دیده اند، کارهایی که از انجام دادن آنها لذت نبرده اند، حرفهایی که از دوستانشان شنیده اند، درس هایی که در مدرسه یاد گرفته اند، و یا مسائلی که از رسانه ها آموخته اند، دچار دغدغه و نگرانی هایی هستند. محدوده ی این ترس ها ممکن است در دامنه ای شامل ترس از آمپول تا ترس از خون آشام ها، شهاب سنگ ها، و دلقک ها در نوسان باشد، به عنوان مثال یادگیری مطالبی درباره تندباد و طوفان در مدرسه، ممکن است به جوانه زدن ترس از بلایای طبیعی منجر شود. به همین ترتیب، ممکن است کودکی پس از شنیدن خبری درباره ی سقوط یک هواپیما دچار ترس از پرواز شود. انواع خاصی از فوبی ها نیز در کودکان شایع می باشند، از جمله ترس از عنکبوت ها، ارتفاعات، و یا میکروب ها. بعلاوه، برخی از کودکان از آب می ترسند و گروهی دیگر نیز در صورتی که قبلاً مورد غرش یا حمله ی سگی قرار گرفته باشند، از سگ ها می ترسند.
اضطراب اجتماعی: برآورده ساختن مطالبات اجتماعی ممکن است برای کودکان سنین دبستان دشوار و چالش برانگیز باشد. دعوا با یک دوست، تلاش برای یافتن یک همبازی در زنگ های تفریح و یا تلاش برای پیدا کردن یک دوست موقع صرف ناهار، تمامی این موارد مثال هایی هستند که ممکن است در این مقطع سنی باعث ایجاد اضطراب در کودکان بشوند.
اجتناب از مدرسه: در صورتی که فرزند شما مدام از درد معده ناله و شکایت نموده و برای نرفتن به مدرسه التماس می کند ، احتمالا بدین معناست که او از شخصی یا چیزی در مدرسه اجتناب می کند. این شخص ممکن است همکلاسیش باشد که او را مورد آزار و اذیت قرار می دهد و یا ممکن است مربوط به موضوعی در مدرسه باشد که باعث ترس و وحشت او شده است.
زمانی که فرزندتان مضطرب می شود، از شم و غریزه پدری یا مادری خود استفاده کنید و به او آرامش خاطر بدهید. اما فقط به همین کار اکتفا نکنید. به دنبال کشف راه هایی باشید که به فرزندتان کمک کند تا بر ترس ها و نگرانی هایش غلبه کند. نکات زیر می توانند مفید باشند:
درباره اضطراب کودکتان با وی صحبت کنید: برخی از ترسهای فرزندتان کاملاً طبیعی هستند و لذا نفی و انکار آنها غیر واقع بینانه است. به عنوان مثال، ممکن است فرزند دبستانی شما بدلیل اینکه نمی تواند تکالیف مدرسه اش را به سرعت دوستانش انجام دهد، دچار نگرانی و اضطراب شده باشد. بنابراین به او دقیقاً توضیه کنید که هر کسی با سرعت خاص خودش مطالب را یاد می گیرد، و به او بگویید تا زمانی که او نهایت تلاش خود را بکند، نه شما و نه او نباید ناامید و مایوس بشوید.
استفاده از نوشتن: یک روش ساده و خصوصی برای فرزند شما برای مقابله با اضطرابش دادن یک دفترچه یادداشت روزانه به او برای نوشتن نگرانی هایش است- و در صورتی که فرزندتان به اندازه کافی در نوشتن مهارت نداشته باشد، می توانید یک برگ کاغذ در اختیار وی قرار بدهید تا با نقاشی نگرانی هایش را ثبت نماید. این روش به خصوص برای کودکانی که تمایلی به بحث دربارهی اضطراب خود ندارند، می تواند مفید و کمک کننده باشد. همچنین استفاده از یک دفترچه یادداشت روزانه در مورد یک کودک دبستانی که اطلاعی درباره تکراری و مشابه بودن نگرانی های خود ندارد – از دست دادن مسابقه ی فوتبال و یا دعوا با دوستانش – مفید است، زیرا به شما به عنوان والدین کمک می کند تا درباره مشکلات فرزند خودتان اطلاعاتی بدست آورید.
پایین آوردن انتظارات خودتان: ممکن است کودک مضطرب شما به وسیله اضطراب خود سعی دارد به شما بگوید که او تحت فشار بیش از حدی است – مثلاً اینکه خواسته های دوستان، مدرسه، درس موسیقی، و کلاس ورزش از کنترل او خارج شده است. این موضوع را در نظر بگیرید که آیا شما زمان فرزندتان را با فعالیتها و امور فوق برنامه بیش از حدی پر کرده اید یا خیر. می توانید از فرزندتان بپرسید که آیا او دوست دارد برنامه اش سبکتر شود یا خیر و در صورتی که پاسخ وی مثبت باشد از وی در این مورد نیز سوال کنید که او ترجیح می دهد که برنامه اش را به چه نحوی سبکتر سازد. به عنوان مثال، شاید او دوست داشته باشد که برنامه کلاس موسیقی اش را تا سال آینده به تعویق بیاندازد.
از شوخی و مزاح استفاده کنید: شوخی و خنده کمک بسیاری به کاهش اظطراب می نمایند. به عنوان مثال، اگر فرزندتان درباره ی تکنوازی ویولنی که قرار است در مدرسه شان انجام دهد، مضطرب و دستپاچه است؛ به او فوت و فن های قدیمی نادیده و کم اهمیت گرفتن مخاطبانش را یاد بدهید (مثلاً تصور مخاطبانش در لباس زیر برای خنده دار نمودن و بی اهمیت ساختن موقعیت). داستانهای خنده دار در تعدیل اضطراب کودکان نقش زیادی دارند، و در صورتی که فرزند شما شوخ طبعی و خندیدن را بیاموزد، لحظات دشوار زندگی برای وی زیاد طاقت فرسا و سخت نخواهند گذشت.
برای اکثریت کودکان و نوجوانان، اضطراب و نگرانی جزو واقعیت های قابل کنترل زندگی می باشد. اما برای برخی از کودکان، اضطراب خارج از کنترل، می تواند سد راه عمده ای در مسیر پیشرفت شان باشد. پس اگر اضطراب فرزندتان با فعالیتهای خانوادگی تداخل می نماید، مانع دوست یابی فرزندتان شده است، تبدیل به بهانه ای برای ماندن در خانه و اجتناب از مدرسه رفتن شده است، مخل خواب اوست، به ایجاد رفتارهای وسواسی در وی منتهی شده است، و یا باعث بروز علائم بدنی در فرزندتان شده است، در این صورت حتماً با پزشک متخصص اطفال فرزندتان مشورت کنید. در صورت لزوم پزشک اطفال فرزندتان می تواند شما را به یک مشاور خانواده یا روانپزشک کودک ارجاع دهد.